مهدی یارمهدی یار، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 23 روز سن داره

مهدی یارو متینی از آسمان

سخنی با خدا

از خدا خواستم عادت هاي زشت را تركم بدهد.   خدا فرمود: خودت بايد آنها را رها كني.   از او خواستم فرزند معلولم را شفا دهد.   فرمود:لازم نيست، روحش سالم است . جسم هم كه موقت است.   از او خواستم لااقل به من صبر عطا كند.   فرمود: صبر،حاصل سختي و رنج است. عطا كردني نيست، آموختني است.   گفتم مرا خوشبخت كن.   فرمود: نعمت از من خوشبخت شدن از تو.   از او خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نكند.   فرمود: رنج از دلبس...
24 اسفند 1389

ننه نقلی

حالا چرا قایم میشی البته خب خجالت میکشی که مثله دخترخانما شدی آقا مهدی یار                             ...
24 اسفند 1389

تولدت مبارک

مهدی یار مامان سلام ۱۶ آذر شد و من اصلا شب خوابم نبرده بود استرس داشتم صبح نمازم خوندم و بعد رفتم یه دوش گرفتم و آماده شدم یادمه که بارون شدیدی میومد ما با مامان جون حمیده و آقا جون محمد و بابا علیرضا رفتیم به سمت بیمارستان اونجا که رسیدیم مامان گلی هم اومده بود بعد از یه چند دقیقه من وارد اتاق شدم لباسام عوض کردم و بعد خانم دکترت دکتر شهلا نوری اومد اتاق عمل و بعد من بیحس کردن و بعد دست به کار شدن راستی دکتر میگفت که مهدی یار داره از داخل بیرون نگاه میکنه و بعد ازچند لحظه صدای گریه تو پسر گلم بلند شد. مهدی یاری ازآسمان به دنیا اومد   ...
24 اسفند 1389

انتخاب اسم

من وبابا تقریبا دو سالی میشد که نامزد بودیم من خونه آقا جون محمد بودم که  آقا مهدی یار که از دوستای آقا جون بود اومد خونشون برای درست کردن لوله ها اونجا بود که برای اولین بار اسمت به گوشم خورد و خوشم اومد  .
24 اسفند 1389

سخنی با خدا

از خدا خواستم عادت هاي زشت را تركم بدهد.   خدا فرمود: خودت بايد آنها را رها كني.   از او خواستم فرزند معلولم را شفا دهد.   فرمود:لازم نيست، روحش سالم است . جسم هم كه موقت است.   از او خواستم لااقل به من صبر عطا كند.   فرمود: صبر،حاصل سختي و رنج است. عطا كردني نيست، آموختني است.   گفتم مرا خوشبخت كن.   فرمود: نعمت از من خوشبخت شدن از تو.   از او خواستم مرا گرفتار درد و عذاب نكند.   فرمود: رنج از دلبستگي هاي د...
24 اسفند 1389

ننه نقلی

حالا چرا قایم میشی البته خب خجالت میکشی که مثله دخترخانما شدی آقا مهدی یار                             ...
24 اسفند 1389